در جواب به اظهارات غير مسئو لانه اقاي بهروز فراهانی

 

سایت گزارشگران در سلسله مصاحبه‌هایش با فعالین کارگری در رابطه با تشکل سراسری کارگران, ضرورتی عینی یا اقدامی زودرس! در آخرین گفتگوی خود با بهروز فراهانی به اینجانب نیز اشاره شده است . فکر می کنم در نوشته‌های قبلی جواب ِخیلی از ادعاها و افتراها را در رابطه با خود داده‌ام، اما به خاطر احترام و شناختی که از آقای فراهانی دارم لازم می‌دانم جواب ایشان را بدهم.

آقای فراهانی به درستی به مطالبی در رابطه با جنبش کارگری و ضرورت تشکل کارگری اشاره می کند و در مطالبشان بر خلاف سایر کسانی که به گونه ای دیگراشاره کردند بر نقاطی که دغدغه کانون وهمه کسانی که به جنبش و مبارزات انقلابی کارگران باور دارند دست می گذارد واین بسی مایه خشنودی است .اما متاسفانه در بخشی از بحث مستند و چارچوب دار خود خارج شده و به گونه‌ای بسیار ناپسند به زدن افترا وتهمت به من وآقای ثقفی می پردازند و سوال من این است آقای فراهانی چگونه زمانی که از جنبش کارگری فرانسه و اسپانیا که در خیلی از کتاب‌ها و سایت‌ها مستند است حرف می‌زنید خود را ملزم می‌دانید که آنها را مستند کنید اما زمانی که به دو انسان که در حال حاضر زنده هستند و به خصوص آقای ثقفی که همه از شرایط حاکم بر ایران با خبر هستیم بدون مدرک و با بچه گانه‌ترین شیوه تهمت و افترا می‌زنید بارها گفته و اعلام کرده‌ام اگر سندی دال بر وابستگی و ضد کارگری بودن من دارید افشا کنید سطح مبارزه خود را به نوع مبارزه رضا مقدم تقلیل ندهید و بگذارید همچنان که جایگاه و شیوه مبارزه شما در گذشته ارزشمند بوده حفط شود و از طرفی در تاریخچه مبارزاتی سازمان‌های انقلابی چپ به جرات می ‌توانم ادعا کنم که هرگز تهمت و افترائی بدون سند ومدرک علیه حتی دشمنان خلق نگفته اند در حالی که اکنون گویا افراد و گروه های چپ حتی کمترین ارزشی برای پرنسیب های مبارزاتی خود قائل نیستند هم من و هم شما و خیلی های دیگر می دانیم که ثقفی مانند همه ما می توانست در هر کشور اروپایی و امریکایی ساکن شده و در مهد به ظاهر آزادی سرمایه داری مبارزه کند اما حاضر نشد ودر کنار مردم مانده و هزارجور پاپوش‌دوزی نیروهای امنیتی را تحمل می کند واز مبارزه کنار نمی کشد و از شما با این همه تجربه و شناخت از نحوه عملکرد سازمان‌های امنیتی بعید است در دامی بیفتید و بلندگوی کسانی شوید که هدفشان فقط خدمت به نیروهای امنیتی ایران و جمهوری اسلامی است.

آقای فراهانی عزیز آیا ثقفی و من باید قربانی بی‌عملکردی سازمان‌های سیاسی چپ باشیم تا شاید آنها خودشان را تبرئه کنند؟ از شما می‌پرسم در کدام جبهه مبارزاتی چپ ، بیش از کانون به مسائل جنبش کارگری ایران پرداخته است؟ آیا کسانی که این ادعاها و افتراها را می‌زنند تا به حال فکر کرده‌اند چه کسانی از این جو سود می‌برند؟ به جز جمهوری اسلامی چه کسی منتفع می‌شود اینهایی که در کشورهای اروپایی در آرامش و بدون دغدغه زندان و دربه دری به دنبال متهم کردن دیگران هستند چه خدمتی تا کنون به جنبش کارگری ایران و مردم ایران کرده اند؟ (چه تئوری وچه عملی) گاهی لازم است به جای اتهام‌های واهی کمی با خود رو راست بوده و خود را به چالش بکشیم .از طرفی دیگر از کدام برهه تاریخی مبارزات سیاسی رفاقت انسان‌ها جرم بوده؟ آیا کسی از شما می‌پرسد روزگارتان چکونه می‌گذرد؟ سال‌ها ثقفی بابت رفاقتش در بازجویی‌ها توضیحات لازم را داده است، عملکرد کدامیک از شما یا دوستانتان تا کنون باعث شده که جمهوری اسلامی دوستان یا بستگانتان را در ایران به زیر تیغ بکشد؟

اینکه این مصاحبه ها (بحث تشکل سراسری) تا چه انداره بی‌طرفانه و کمک کننده است را به خواننده منصف واگذار می‌کنم اما فراهانی در این مصاحبه بر خلاف دیگر مصاحبه کنندگان می خواهد به قول خودش " موضع روشنی علیه نهادهای دولتی و امپریالیستی " داشته باشد و نشان دهد که برخلاف دیگران که " راستش بوی شدید فرقه‌گرائی از یک چنین مخالفتی بلند است که کار را هم ،گاه، به جاهای باریک کشانده و برچسب‌های امنیتی "عضویت " در این یا آن نهاد وابسته به امپریالیسم به خود می‌گیرد. به نظر من خویشتن‌داری ، انتقاد سازنده ولو بسیار تند اما مستدل و نه "دائی جان ناپلئونی" و گشتن به دنبال  کشف "توطئه وسرنخ"، تنها شکل ممکن برای دامن زدن به یک بحث خلاق در جهت پیشبرد آگاهی و توان نظری جنبش کارگری ایران است. " دارد را واقعا باید به دیده تردید دید.

فراهانی یک پا جلوتر از دیگرانی گذاشت که نقدشان می‌کند و می‌نویسد "  مثل علیرضا ثقفی که سابقه دوستی با کسی مثل مهدی کوهستانی دارد ( که او حقیقتا رابطه بسیار ناروشن و پر از ابهامی با "سولیداریته سنتر " دارد) ، در آن نشست‌ها حضور داشته است  و اینکه "کانون مدافعان..." در سایت رسمی خود موضع روشنی علیه "سولیداریته سنتر" دارد اصلا به حساب نمی آید"!؟

اولا لطفا ابهامتان را کنار بگذارید ، روشن و با مدرک منظورتان را در رابطه با من می‌نوشتید و نشان می‌داید که منظورتان چیست؟ شرکت در نشست یعنی چه؟ آیا منظورتان کنفرانس ترکیه است؟ و اگر از سنخ دایی جان ناپلئون نیستید و نمی‌خواهید بر اساس شایعات نظر بدهید و حرفتان مستدل است. (تمامی شایعات را جواب داده‌ام ، اگر شایعه دیگری دارید لطف کنید بگویید تا به آن هم بپردازم ).  دوما دوستی کسی به شما چه ربطی دارد؟ از چه موقعی رسم شده است که دوستی کسی با کسی نیاز به جواب به دیگران داشته باشد؟ شاید برای بسیاری از جمله شما آرزوی است که کسی در ایران بگویید شما را می‌شناسد. ولی افتخار ما این است که کمتر کسی در ایران به این شایعات امثال شما اهمیت داد و هیچگاه نه از این رابطه شرمگین شد و نه به نفی آن رسید حتی در دادگاه و زیر بازجویی از آن دفاع کرد.

ای کاش به جای اینکه از نوشته‌جات دیگران سر هم بندی نکنید و نشان دهید از سالیدریتی سنتر هم شناخت دارید سعی می‌کردید نوشتجات خود من را نقد می‌کردید. همانطوری که از نوشته شما میتوان فهمید که مسائل را شخصی انجام می‌دهی و حتی برخلاف سیاست جریانات خودتان این مصاحبه را نوشته‌اید (شما را رجوع می‌دهم به مصاحبه حسن حسام و ابراهیم آوخ) ولی کار کانون مدافعان یک کار جمعی است و با خرد جمعی پیش رفته و من نه عضو کانون هستم و نه مسئولیتی در آن نهاد دارم. ایکاش شما یک دهم آن کارهای کانون را انجام می‌داید.

مهدی کوهستانی

فوریه 2015